{{::'controllers.mainSite.MainSmsBankBanner2' | translate}}
فرق پیر دختر با پیر پسر: اولی موفق نشده ازدواج کنه، دومی موفق شده ازدواج نکنه.
ز یارو می پرسن از چه رنگی خوشت میاد؟!! میگه : کمرنگ!!
ازدواج مثل توالت عمومی میمونه!! بیرون هر دو تا باشی دوست داری واردش بشی!!! واردشون که شدی دوست داری هر چه سریعتر از اون خارج بشی!!!!
دو باجناق به نام های کافی ونعمت سوار یک خر بودند. نعمت گفت اگر یک خر دیگر بود، کافی بود. کافی گفت همین هم که هست نعمت است!
دانش آموزی داشت سر کلاس چیزی می خورد، معلم پرسید چی می خوری؟ گفت: نمی خورم! آلو خشک رو گذاشم توی دهانم تا خیس شه زنگ تفریح بخورم!
معلم: فعل کشیدن را صرف کن. شاگرد: کشیدم کشیدی پاره شد!
دیوانه اولی: من وقتی رو کله ام وامیستم خون توی سرم جمع میشه، ولی وقتی روی پاهام وامیستم، خون تو پاهم جمع نمی شه، می دونی چرا اینجوریه؟ دیوانه دومی: خوب معلومه، چون پاهات مثل کله ات تو خالی نیستند!!!
امروز عکست رو توی روزنامه دیدم فکر کردم خیلی معروف شدی و همه میشناسنت خوب که نگاه کردم بالاش نوشته بود گمشده !!!
اولی: آقای دکتر، من فکر می کنم عینک لازم دارم. دومی: بله حتما! چون این جا مغازه ساندویچ فروشی است!
گدا: آقا، بي زحمت دو هزار تومان بده به من ناهار بخورم. عابر: برو بابا! من خودم هنوز ناهار نخورده ام. گدا: عيب ندارد، پس چهار هزار تومان بده، ناهار مهمان من باش
روزی معلمی به شاگرد خود گفت: از روی درس ۱۰ بار بنویس! روز بعد شاگرد از روی درس شش بار نوشت. معلم به او گفت چرا از روی درس شش بار نوشتی؟! شاگرد گفت: بدبختی اینجاست که ریاضی مان هم ضعیف است!!!
معلم: چرا انشایی که درباره ی گربه نوشتی مثل انشای برادرته؟! رضا: آقا اجازه چون ما یک گربه بیشتر توی خونمون نداریم!
معلم: چرا در نوشتن انشا از پدرت کمک نمی گیری؟ دانش آموز: آخه اون از دست شما دلخوره! چون شما هفته ی قبل به انشای اون نمره بدی دادید!
ميدونی سردره مطب جراحی پلاستيک چی نوشته؟ نوشته لولو تحويل ميگيريم هلو تحويل ميدهيم
عاشق اون نیست كه واسه عشقش توی سرما آتیش روشن كنه عاشق اونیه كه كتشو بده به عشقش ، خودش سرما بخوره ، 6تا آمپول بزنه ، دهنش سرویس بشه تا دیگه از این غلطا نكنه
بچه:مامان اون آقاروببین كچله!!!! مامان: هیس...میفهمه بچه: اه...مگه تا حالا نفهمیده
فرق پیر دختر با پیر پسر: اولی موفق نشده ازدواج کنه، دومی موفق شده ازدواج نکنه.
ز یارو می پرسن از چه رنگی خوشت میاد؟!! میگه : کمرنگ!!
ازدواج مثل توالت عمومی میمونه!! بیرون هر دو تا باشی دوست داری واردش بشی!!! واردشون که شدی دوست داری هر چه سریعتر از اون خارج بشی!!!!
دو باجناق به نام های کافی ونعمت سوار یک خر بودند. نعمت گفت اگر یک خر دیگر بود، کافی بود. کافی گفت همین هم که هست نعمت است!
دانش آموزی داشت سر کلاس چیزی می خورد، معلم پرسید چی می خوری؟ گفت: نمی خورم! آلو خشک رو گذاشم توی دهانم تا خیس شه زنگ تفریح بخورم!
معلم: فعل کشیدن را صرف کن. شاگرد: کشیدم کشیدی پاره شد!
دیوانه اولی: من وقتی رو کله ام وامیستم خون توی سرم جمع میشه، ولی وقتی روی پاهام وامیستم، خون تو پاهم جمع نمی شه، می دونی چرا اینجوریه؟ دیوانه دومی: خوب معلومه، چون پاهات مثل کله ات تو خالی نیستند!!!
امروز عکست رو توی روزنامه دیدم فکر کردم خیلی معروف شدی و همه میشناسنت خوب که نگاه کردم بالاش نوشته بود گمشده !!!
اولی: آقای دکتر، من فکر می کنم عینک لازم دارم. دومی: بله حتما! چون این جا مغازه ساندویچ فروشی است!
گدا: آقا، بي زحمت دو هزار تومان بده به من ناهار بخورم. عابر: برو بابا! من خودم هنوز ناهار نخورده ام. گدا: عيب ندارد، پس چهار هزار تومان بده، ناهار مهمان من باش
روزی معلمی به شاگرد خود گفت: از روی درس ۱۰ بار بنویس! روز بعد شاگرد از روی درس شش بار نوشت. معلم به او گفت چرا از روی درس شش بار نوشتی؟! شاگرد گفت: بدبختی اینجاست که ریاضی مان هم ضعیف است!!!
معلم: چرا انشایی که درباره ی گربه نوشتی مثل انشای برادرته؟! رضا: آقا اجازه چون ما یک گربه بیشتر توی خونمون نداریم!
معلم: چرا در نوشتن انشا از پدرت کمک نمی گیری؟ دانش آموز: آخه اون از دست شما دلخوره! چون شما هفته ی قبل به انشای اون نمره بدی دادید!
ميدونی سردره مطب جراحی پلاستيک چی نوشته؟ نوشته لولو تحويل ميگيريم هلو تحويل ميدهيم
عاشق اون نیست كه واسه عشقش توی سرما آتیش روشن كنه عاشق اونیه كه كتشو بده به عشقش ، خودش سرما بخوره ، 6تا آمپول بزنه ، دهنش سرویس بشه تا دیگه از این غلطا نكنه
بچه:مامان اون آقاروببین كچله!!!! مامان: هیس...میفهمه بچه: اه...مگه تا حالا نفهمیده
{{::'controllers.mainSite.SmsBankNikSmsAllPatern' | translate}}